قاف

در فکر فتح قله ى قافم که آن‌جاست ............. جایى که تا امروز بر آن پرچمى نیست

قاف

در فکر فتح قله ى قافم که آن‌جاست ............. جایى که تا امروز بر آن پرچمى نیست

سیاسفید


خدای مهربانم!!!


در این سرگشتگی های بی سر و سامان دنیا

که اینگونه ناگهانی, بر سر آدمی آوار می شوند

و خنکای صبح فردا, به دمی می خشکاند خاطرات را

تا طوفانی دیگر و ویران شدنی دیگر ...

در این آمد و شد های مکرر صبح و شام

طلوع و غروب اراده ها

آغاز و انجام حادثه ها

در این تکرار سهمگین دردها

در این اجتماع نقیض ها

که آدم آرزو می کند کاش هر دو رفع می شدند حتی!


تو بگو


چه بر سر روح روحانی آدم خواهد آمد در این درگیری مدام؟

در این ملاقات های بی سرانجام؟

 

خلاصه ی خاک گیری خاطرات


وقتی جایی خاک می گیرد, خاک گیری می خواهد

و قبل از آن دلیل!

وبلاگم را ...

می خواستم بگویم دوست دارم اما,

اما ...

دیدم که دوست ندارم.

تنها برایم محترم است , به خاطر خاطرات مشترکی که داشتم باش!


این می شود که می خواهم مطلب را خلاصه کنم

خلاصه که اینجا گردگیری می خواهد و من حال ندارم!!!!!!!!!



پ.ن :

1. از کودکی خلاصه نویسیم خوب بود!


2. تولد یه سالگیم بود...


3. اردیبهشت + اردیبهشت = بهشت