ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
آذر 90 - فردا، شب یلدا
چهقدر حرف زدن سخت است ...
و حرف نزدن و ساکت ماندن سختتر...
چهقدر این حرف "دلم برای گریه تنگ است" تکراری شده
و چهقدر پرکاربرد و خوب است این حرف
چهقدر بعضی روزها سخت سپری مىشوند
روزهای سخت ... روزهایی که برای خوب ماندن در آنها نباید هیچ کاری کرد
و چهقدر بیکار بودن سخت است
چهقدر منجمد و بیتحرک بودن ... چهقدر دست از پا خطا نکردن سخت است
باید خودت را گول ببزنی حواس خودت را پرت روزمرگی کنی تا نفهمی این روزها چهقدر سخت اند
و چهقدر سخت است خود را گول زدن
چهقدر سخت است پنبه در گوش کردن
چهقدر سخت است که سعی کنی چشمهایت را درک نکنی
درک کردن چشمها یعنی درک کردن تمام عشق
و چهقدر سخت است وقتی خودت را مجاب کردهای تنها خودخواهی را هجی کنی و حتما یادت بماند تو هیچ چیز را نمیفهمی جز خودت!!! این تلقین هر روز و شب توست
به اضافهی دو عدد قرص زیرزبانی برای تقویت کوری ساعت به ساعت
همهی اینها خیلی سخت است و هم اینکه بخواهى سختها را بپذیری تا زنده باشی حتی بدون زندگی
چهقدر سخت است زندگی ات روزمره باشد و افکارت در جست و جوی راز زندگی ...
معنای زندگی ...
تو میدانی جقدر سخت است.من ایمان دارم که تو میدانی !
وبت مبارک
و تمام سختی های زندگی در باور یک لحظه به اتمام می رسد
سخت است درد خود را از دیگران شنیدن
از عاشقی نگفتن از عشق دل بریدن
سخت است از پرستو پرواز را گرفتن
یک تکه از جهان را بر دوش خود کشیدن
سخت است از رهایی با دست بسته گفتن
دنیای کودکی را از کودکان خریدن
سخت است از ستاره با نور ماه گفتن
از پود دل گسستن در تار دل تنیدن
سخت است با شقایق از کوچ لاله گفتن
با لاله ها نشستن با قاصدک پریدن
سخت است مهربانی از آشنا ندیدن
یکبار دل سپردن صد بار دل بریدن